i 7 - تعادل بین کار و زندگی

تعادل بین کار و زندگی

امروزه شاهد این هستیم که تعداد بسیار زیادی از افراد موفق در مشاغل مختلف که به عنوان کارمند و یا صاحب کسب و کار مشغول به انجام کارهای متفاوتی هستند، با معضلی به نام عدم تعادل در زندگی روبرو هستند.

از طرف دیگر می بینیم که انسانهای بسیار موجه و خوبی را که از لحاظ شغلی و مالی، وضعیت مناسبی ندارند. وقتی تعادل و تناسب کافی بین دستاوردهای خود در زندگی و شغل مان نداشته باشیم، با چنین وضعیتی روبرو خواهیم بود.

این عدم تعادل باعث می شود تا سطح رضایت ما از خودمان کاهش چشمگیری داشته باشد.

جهت بهبود زندگی و ایجاد وضعیت مناسب در کار و درآمد بایستی کاوش و بررسی همه جانبه ای در ویژه گی هایمان داشته باشیم. هر کدام از ما ویژگی ها و نقاط قوت و ضعفی داریم که اگر متناسب با آن ها اهداف و برنامه های زندگی و شغلی و حرفه ایمان را بنا کنیم، تعادل مناسبی را به دست می آوریم که باعث می شود نتیجه و برآیند مطلوبی از عملکرد و رفتارهای خود داشته باشیم.

اگر با پرسش هایی شبیه موارد زیر درگیر شده اید و به دنبال پاسخ آن ها هستید بقیه مطالب این مقاله برایتان مفید خواهد بود.

من برای چه کاری به این دنیا آمده ام؟

بهترین نسخه من چیست؟

چه چیزها و شرایطی من را راضی می کند؟

بهترین کار و شغل مناسب برای من چیست؟

چگونه می توانم زندگی موفقی داشته باشم؟

و هر پرسش دیگری که به دنبال پیدا کردن ماموریت و رسالت شما در کار و زندگی تان است.

دانستن و بهره برداری از ماموریت و رسالت، موضوعات بسیار مهمی هستند که باعث ایجاد وضعیت بهتری در کار و زندگی هر فرد می شود.

جهت دستیابی به ماموریت و رسالت در زندگی و کار، می توان از ابزارها و تکنیک های مختلفی بهره جست. این ابزارها بر پایه ارزش ها و باورهای افراد، کمک می کنند تا مشخص شود که ما چه ویژگیهایی داریم و برگهای برنده و نقاط ضعف ما کجاست.

یکی از ابزارهای مفید برای کشف و پرورش فردی و کاری، ابزار کوچینگ است. کوچینگ روشی است که ما می توانیم از طریق آن دریابیم که چه هستیم و در چه مسیرهایی می توانیم، بهتر، راحت تر، سریع تر و آسان تر حرکت کنیم.

معنا و مفهوم کوچینگ چیست؟

کوچینگ روش، ابزار و یا سبکی است برای پرورش دادن استعداد و نقاط قوت افراد و از طرف دیگر برای تغییر رفتارها، روش ها و یا فرآیندهایی که مانع پیشرفت ما هستند. وقتی که ما می خواهیم یک ویژگی را در خود قوی تر و یا ضعیف تر کنیم و تغییری را ایجاد کنیم، یکی از روش های خوب و مفید، کوچینگ شخصی و یا کمک گرفتن از یک کوچ است.

برای ایجاد تغییر و حل مسائل مربوط به زندگی، روش لایف کوچینگ و برای کار از بیزنس کوچینگ بهره می گیریم. از آن جا که ماهیت انسانها و سازمانها تفاوت دارند، ماموریت آن ها نیز متفاوت است زیرا فلسفه وجودی آن ها یکی نیست. بنابراین بایستی به خوبی بررسی کنیم تا آگاهی قابل قبولی از کار و زندگی خود به دست آوریم.

برای ایجاد تعادل در کار و زندگی بایستی از جوانب مختلف و روشهای مختلف به این موضوع بپردازیم. قبل از آن نیاز است که اطلاعات گسترده ای از فاکتورهای موثر در تصمیم گیریها و انتخاب هایمان داشته باشیم. جهت نگهداری، طبقه بندی و اولویت بندی اطلاعات و یافته هایمان و برای تشخیص وضعیت فعلی از کار و یا زندگی می توانیم از یک ابزار آنلاین به نام گوگل شیت استفاده کنیم که شباهت بسیار زیادی به اکسل دارد.

این کشفیات مربوط به درون شخص و محیط پیرامون اوست. درون جداول گوگل شیت اطلاعاتی شامل: ارزش ها، ضد ارزش ها، باورها، رفتارها، احساسات خوب، احساسات بد، دانش، ارتباطات، علایق و اشتیاق ها، استعداد و مهارت ها، موانع و در نهایت ماموریت ، چشم انداز و اهداف فرد قرار گرفته و بررسی می شود.

تمامی موارد ذکر شده همانند اثر انگشت تنها به فرد مورد نظر تعلق دارد و نمی توان آن ها را مانند نسخه ای مشابه برای همه در نظر گرفت.کوچ به دنبال کمک کردن به شما برای پیدا کردن بهترین ورژن و نسخه اصلی شماست.

در این فرایند، گویی در زندگی شخصی فرد سفری اتفاق افتاده که توسط فرد و کوچ چندین بار تکرار شده و در هر تکرار، کشفیات جدیدی از فرد بدست می آید زیرا همیشه چیزهایی جا مانده و دیده نمی شود که در سفر بعدی به آن می رسیم. بعضا اتفاق می افتد که موردی را خود شخص نمی بیند اما کوچ و همراه او می بیند. در فرایند این سفر، گاها به آینده نیز اشاره می شود اما می توان گفت هسته اصلی آن در نظر گرفتن زمان گذشته و حال می باشد زیرا هر انسانی قبل از اینکه فرم اجتماعی و غیر شخصی بگیرد، فرم و ویژگی شخصی خود را زندگی کرده است.

در اغلب مواقع می توان گفت که ورژن اصلی فرد در سنین 5-15 سالگی پیدا می شود. ویژگی هایی از انسان که در دوران کودکی بروز و ظهور داشته است بسیار تعیین کننده است. ناگفته نماند استثنائاتی نیز وجود دارد، مثلا کودکان کار که مجالی برای بازی نداشته و از همان ابتدا در مرحله کار و زندگی بزرگسالانه قرار می گیرند.

بیزینس کوچینگ

برای تعیین و دستیابی به ماموریت شغلی (business mission) نیز با استفاده از ابزاری همانند گوگل شیت و یا ابزارهای متفاوت دیگری کار اکتشافی صورت می گیرد که در آن به درون و بیرون سازمان توجه و دقت زیادی می شود.

از همین طریق می توان برتری و مزیت رقابتی(competitive advantages) را پیدا کرد و همچنین ارزش پیشنهادی سازمان را برای مشتری مشخص کرد.

کاربرد مهندسی ارزش

به صورت کلی، برتری فردی و سازمانی بر پایه ارزشها بوده و برتری رقابتی نیز بر پایه مهندسی ارزش ها (value engineering) به دست می آید یعنی هم در برتری فردی و هم در برتری سازمانی به ارزشها توجه می کنیم و براساس وزن آنها نتیجه گیری می کنیم که به چه سمتی حرکت کنیم. حتی درمحیط بیرونی سازمانها استفاده از مهندسی ارزش قابل توجه می باشد مثلا به هر فرصت یا تهدیدی که در اجتماع وجود دارد به دیده ارزش نگریسته و با احتساب آن ها از فرصت ها استفاده می کنیم و یا تهدیدها را تبدیل به فرصت می کنیم و در صورت مخرب و غیر قابل کنترل بودنشان آن ها را مدیریت می کنیم تا حداقل صدمه را داشته باشیم.

ارزش ها به شکل های مختلفی در سازمان قابل مشاهده هستند. در هر سازمان دارایی هایی (یا ارزشها) وجود دارد مانند دارایی های انسانی (هیئت مدیره،کارمندان، تامین کنندگان،مشتری ها و بطور کل ذینفعان سازمان)، دارایی های مالی، دارایی های فیزیکی( تسهیلات و ساختمان) دارایی های غیر فیزیکی( ارتباطات، دانش بیزینسی، نرم افزارها، فرهنگ سازمانی).

در بحث بهبود یا برتری سازی بهتر است به بالاترین و قوی ترین ارزشها توجه کنیم و بایستی بر مبنای آنها ریسک کرد . مثلا اگر سازمانی در فرایند اکتشافی خود ( براساس ابزارها و تکنیک ها که توسط مدیر و یا کوچ صورت می پذیرد) بداند که ارتباطات، مهمترین ارزش سازمان است می تواند از آن در جهت تقویت برندینگ خود، استفاده کند.

مثالی دیگر: فرض کنید که ارزش سازمانی ما، دسترسی به مواد اولیه ارزان قیمت است. داشتن این ارزش باعث می شود تا قیمت تمام شده ما کاهش یابد بنابراین با حاشیه سود بیشتر کار می کنیم و سودمان از بقیه رقبا بیشتر خواهد شد و یا با قیمت کمتر در بازار رقابت می کنیم و میزان فروش را افزایش می دهیم و باز هم سود بیشتری از رقبا خواهیم داشت.

در بعضی مواقع ارزشهای قابل توجهی در سازمانمان داریم ولی نمی توانیم از آن ها استفاده کنیم! چرا؟ چون نقاط ضعفی داریم که مانع نتیجه گیری از دارایی ها و ارزش هایمان می شود. پس باید از نقاط ضعف مان با خبر باشیم و آن ها را بهبود دهیم .

نکته جالب اینکه برای ایجاد تعادل بین کار و زندگی نیاز نیست که همه چیز عالی و بی نفص باشد. در طبیعت که مظهر تعادل است، بسیار دیده ایم گل های زیبا و لطیف با خارهای تیز و خشن!

درگیری با آنتروپی

آنتروپی یعنی پراکندگی ، آنتروپی مثبت یعنی عدم تمرکز و آنتروپی منفی یعنی انسجام و تمرکز . با توجه به توضیح بالا، هر اتمسفر شخصی یا سازمانی با آنتروپی منفی بالا یعنی حداکثر راندمان و تمایل به تضادها در حد ص word image 274 1 - تعادل بین کار و زندگی word image 274 2 - تعادل بین کار و زندگی فر.

برای اینکه پراکندگی انرژی را در زندگی و یا کار خود کم کنیم بایستی سبک زندگی مناسبی داشته باشیم و همچنین فرهنگ کار مناسب. باید این سبک زندگی را در خانواده و حلقه دوستان خود، تقویت کنیم و فرهنگ کاری خوبی را نیز در سازمان خویش ایجاد و گسترش دهیم.

 

درباره نویسنده: عباس پاداش
7cdc5ddf9685dae8248828e80cc59e3a?s=72&d=mm&r=g - تعادل بین کار و زندگی
دیدگاه خود را بنویسید